۵ سالِ تمام

ساخت وبلاگ

این زن بعد از سالها سگ دو زدن در عشق 

چیزی که دستش را گرفته بغض پنهانی است 

باز هم خبر رفتن شنیدم ، حالم نه شبیه حالِ ۴۰ روز مونده به کنکورِ سالِ ۹۵ و خبر ازدواج نه شبیهِ حال مرداد ۹۵ 

اینبار فقط متحیرِ عجیب بودن کار های دنیام و از فکر مشغولی نمیتونم بخوابم 

بقولِ لیلا تو سرم پر از صداست ...

سال ۹۴ یک هفته مونده به عید ... دعای تحویل سالم و کلِ عید رو فقط امیدوار به یک اتفاق حتمی بودم که هیچ وقت اتفاق نیفتاد علی رغم مساعد بودن شرایط از هر لحاظی 

حالا سال ۹۸ یک هفته به عید ، زندگی انگار مثل یک قطار خط عوض کرده ...این ۵ سال برای من پر از اتفاقات عجیب بود ...

بقولِ مهتاب و بقول عرشیان ... دنیا اگر هزار برابر تو را شکست ، غمگین مشو هزار برابر سکوت کن ...

متحیرم از روندِ زندگی ...

مهسا گویی از ایران رفته است 

و من حالا در جایگاه او ...

و زندگی همچنان عجیب است 

من به حکمتت اعتماد کرده ام رفیق ، تو شاهد سخت ترین روزهای زندگی ام بوده ای در این ۵ سال ...حالا نمیدانم ۵ سال دیگر زندگی مرا به کجا خواهد برد اما ...

تو با من باشی همه چی حله رفیق ...گور بابای دنیا

باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت...
ما را در سایت باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1qoloqarard بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت: 22:18