روز نوشت سوم فروردین نود و هشت

ساخت وبلاگ

زندگی پر از اتفاقات غیر قابل پیش بینیه

دقیقا جایی که فکر کردم دیگه هیچ مشکلی وجود نداره و همه چیز عالی پیش میره سر و کله ی مشکلات عجیب و غریبی پیدا شد که هیچ معادله ی حل شده ای تو ذهنم پیدا نکردم که به درد این روزام بخوره 

میدونی تا وقت حس خوشبختی میکنی ...خوشبخت ترین آدم دنیایی ...

ولی امان از وقتی که گرفتار مشکلات بشی ...یهو به خودت میای میبینی تنهایی، از دلخوشی هات دلزده شدی ، دلتنگ زمان گذشته شدی ، از همه بدتر به انتخاب و تصمیماتت شک میکنی 

چیزی که الان گیرش افتادم ..‌.

استاد اخلاق دانشگاهمون میگفت نه غم و غصه ها پایدارن نه شادی ها ...نمیدونم باید صبر کنم ببینم چی میشه 

اما راستی چرا آدمایی که حریمی رو رعایت نکردن خوشبخت شدن و من حالم الان اینجوریه ؟

سوالم خیلی جدیه به پای ناسپاسی و نافرمانی نذارش یه سوال از ته قلبمه ...یه فریاده

باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت...
ما را در سایت باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1qoloqarard بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 28 فروردين 1398 ساعت: 13:57