شاید یه روز سرد شاید یه نیمه شب ...دلت بخواد بشه برگردی به عقب

ساخت وبلاگ

دیشب قبل خواب عجیب تو فکر بودم ...عجیب حالم بد بود ...از اتفاقات همین چند ماه گذشته

یاد تابستون افتادم و اون حجم اتفاقات غیرمنتظرش و ...

از اینکه انتخاب شدم و حق انتخابو از دست دادم و بعد کلی ناراحتی و عذاب آخرش هیچی به هیچی شد و تنها شخص بازنده من بودم و هیچ کس ککشم نگزید خیلی ناراحتم 

که آدم یه وقتایی فکر میکنه هرچی داد میزنه خدا صداشو نمیشنوه...که آدم یه وقتایی فکر میکنه هر چی کار خوب میکنه تو این دنیا عکس ترین جواب هارو میگیره ...که آدم اینجور وقتا دوست داره از همه چی فرار کنه ...از خودش...از زندگی...که اینجور وقتا آدم نا امید ترینه ...که آدم اینجور وقتا دلش میگیره 

قول و قرار: باید هر جور شده دیگه بهت فکر نکنم ...اتفاقات اخیر برام قابل هضم نیست ولی بهترین کمک به خودم اینه که کلا از ذهنم بریزمش دور ...بریزمت دور...

اما حق من این نبود

خدایا خودت میدونی چقد به بودنت و به حسِ داشتنت نیاز دارم ...بهم کمک کن خواهش میکنم ...

باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت...
ما را در سایت باید همه چیزو پشت سر بذارم...گاهی باید گذاشت و رفت دنبال می کنید

برچسب : شاید یه روزی یه جایی,شاید یه روز سرد,شاید یه روزی, نویسنده : 1qoloqarard بازدید : 203 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 10:46